به گزارش خبرنگار بسیج اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه، حجت الاسلام ابراهیم طاهری؛
* افراط و تفریط در عقل و نقل
و اما آن چه به بحث معرفت شناسی مربوط است ، مساله « عقل گرائی » به شکل « افراطی » آن است .
در مورد عقل برخی تفریط کردند و برخی افراط . آنها که تفریط کردند ( اخباریها ) عقل را از قداست انداختند و از حوزه برهان و اندیشه بیرون راندند و شاید این اصطلاح که فلان مطلب ،
« عقلی است ، دینی نیست » از اینجا نشات گرفته باشد وگرنه یک اصولی که با عقل و نقل ، همپای هم حرکت می کند نمی گوید این مطلب عقلی است نه دینی .
در طرف مقابل گروهی قرار دارند که افراط کردند و عقل را آنچنان بالا بردند که نیاز بشر به شریعت را انکار کردند این گروه عقل را برای اداره امور بشر « کافی » می دانند و معتقدند که عقل می تواند تمام نیازهای بشر را تامین کند .
* طرح دو سوال
مثلا اگر کسی معیل ( عیال وار ) است ، تامین زندگی آنان بر او شرعا واجب است . این شخص اگر زمین و آب به اندازه کافی داشته باشد و دست به کشاورزی نزند و زندگی خانواده را تامین نکند ، آیا در قیامت معذب هست یا نه ؟ آری معذب است . آیا این شخص می تواند احتجاج کند که : خدایا ! در هیچ آیه و روایتی نگفتی که من چگونه کشاورزی کنم ؟! نه ، نمی تواند . زیرا خداوند می گوید به وسیله وحی ( که رسول بیرونی من است ) گفتم چه گروهی واجب النفقه تو هستند و به وسیله عقل ( که رسول درونی من است ) گفتم چگونه کشاورزی کن ؛ این هم سخن من بود . در اینجا چرا عقوبت این شخص عقلا جایز است ؟ چون بر خلاف « شرع » عمل کرده است .
درباره دولتمردان هم مساله از همین قرار است . آیا دولتمردان می توانند در قیامت احتجاج کنند که : خدایا ! تو هیچ آیه و روایتی نازل نکردی که ایران را با کشاورزی اداره کنیم یا با دامداری و یا با صنعت ؟ و اگر بخواهیم با کشاورزی اداره کنیم ، آیه ای نازل نکردی که آبها را با سد خاکی مهار کنیم یا با سد بتنی ؟ هیچ روایتی نیامده که طول تاج سد چقدر باشد ؟ عرض آن چقدر باشد ؟ و ... آیا می توانند این گونه احتجاج کنند ؟ نه ، نمی توانند .
* بیان نورانی حضرت امیر ( ع )
زیرا پاسخ آنان این است که آن چه را علم گفته ، رسول من است ، برهان من است . این از غرر روایات حضرت امیر علیه اسلام است که : « العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج » شرع ، عقل بیرونی است و عقل ، شرع درونی . چیزی که خدا با آن احتجاج می کند و مردم هم با آن احتجاج می کنند می شود « رسول الله » .
به هر حال ، عقل به همان معنای حکمت و کلامش ، علم ، به همان معنای تجربه و شناختش ، یا واجب شناسند یا مقدمه واجب ، یا حرام شناسند یا مقدمه حرام . پس این گونه نیست که دین عهده دار جزئیات نباشد .
چنانکه « معتقدین به کفایت عقل » مطرح می کنند ، در حالی که این یک شبهه بیش نیست .
* منشاء شبهه جزئی و کلی
به بیان دیگر منشاء شبهه جزئی و کلی ، خلاصه کردند « شریعت در نقل » است . اینها شریعت را تکه تکه کردند و گفتند : نقل ، منشاء شریعت است و عقل خارج از شریعت . پس بر این مبنا گفتند که : شریعت ، عهده دار بیان « کلیات » است و زندگی با جزئیات اداره می شود که بر عهده عقل می باشد . پس شریعت نمی تواند زندگی را اداره کند ! بر این پندار باطل» طرح جدایی « دین » از حکومت را مطرح می کنند .
اینان عقلی را که خداوند سبحان در وجودشان نهادینه کرده و به منزله آیه قرآن و روایت معصوم است و « حجت خداوند » است را ، نادیده گرفته اند . بیان ذلک این که : انسان چند گونه زندگی روزمره دارد و در چند طبقه با جزئیات در ارتباط است .
شارع مقدس این مراتب را بررسی کرده و برای هر طبقه از جزئیات ، ابزار خاص آن را قرار داده است . به عبارت بهتر و کاملتر ، « دین چیزی از جزئیات و کلیات را فرو گذار نکرده است » . تبیان لکل شی .
* مراتب عقل
- عقل عموم مردم یا « عقل متعارف » .
- عقل خواص مردم یا زمامداران و مسئولین یا « عقل کارشناسانه »
- عقل فراتر از « متعارف » و « کارشناسانه » می شود « عقل اجتهادی »
* مرتبه اول « عقل »
مرتبه اول عقل ، عقل عموم مردم است . توده مردم که اهل تقلیدند ، باید کلیاتی را که از فقها دریافت کرده اند ، بر زندگی روزمره خود تطبیق کنند . تطبیق کلی بر جزیی ، عقل می طلبد ، لذا تا انسان « عاقل » نباشد ، « مکلف » نیست .
پس عموم مردم نیاز عقلی دارند که مشکل روزمره آنان را حل کند ، یعنی برنامه های روزانه خویش را با فتوای رساله های عملیه هماهنگ سازد و آنها را زیر مجموعه آن فتوای کلی قرار دهد . این تطبیق کلی بر جزئی ، یک « عقل متعارف » نیاز دارد که اگر کسی فاقد این نصاب از عقل باشد ، مکلف نیست . لذا در کنار شرط قدرت و بلوغ ، شرط « عقل » را نیز ذکر کرده اند .
به عبارت دیگر ، فتوای رساله های عملیه ، خود به نوعی « کلی » است و لذا تطبیق آن بر وظیفه فلان مکلف معین ، در فلان زمان معین و فلان مکان معین بر عهده « عقل مکلف » است . این جزئیات در فتوای مراجع ذکر نمی شود . مثلا در شرع آمده است « روزه اگر زیان داشته باشد ، حرام است . »
اما تطبیق این بر وضعیت فلان مکلف بر « عهده خود اوست » اوست که باید ( یا از راه کسب نظر « پزشک » و یا از راه « علم وجدانی » خودش ) تشخیص دهد آیا روزه برای او زیان دارد یا ندارد ؟ حال اگر تشخیص داده شد که روزه برایش ضرر دارد ، این تشخیص « حجت » است و هر آن چه حجت شرعی بود ، « سخن دین است » پس ، از این جهت که برای تطبیق کلی بر جزئی ابزاری وجود دارد ، کلیات دین بی خاصیت و بدون استفاده نیستند و از این جهت که همین ابزار تطبیق ، « هدیه خداوند » است و تشخیص آن « حجت » است .
بنابراین معلوم می شود که مطابقت سازی کلی بر جزئی نیز « دینی » است ، همان گونه که کلیات ، دینی است . پس این گونه نیست که دین نتواند زندگی روزمره مردم را اداره کند .
بخواست خدای متعال در مباحث آینده در بخش « نقش فقه و فقاهت » مفصل خواهیم گفت که
« دین همه چیز را بیان فرمود » و بصورت قاطع می گوئیم : اندیشه سکولاریسم از اعتبار ساقط است .
پایان/
ادامه دارد ...
حجت الاسلام ابراهیم طاهری: استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه و امام جماعت مسجد جامع این شهر.