الغاء یک جانبه قرارداد 1975 الجزایر توسط "صدام حسین" رییس جمهور بعثی عراق (1359 ش)
با سقوط محمدرضا شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب در منطقه فروپاشید، منطقه خلیج فارس با بحران خلأ قدرت طرفدار غرب مواجه گردید و موازنه قوا زیر سؤال رفت. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آثار عمیقی بر مناسبات کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جای گذاشت. در سطح بینالمللی، انقلاب اسلامی، موازنه قوا به سود غرب در دهههای پس از جنگ دوم جهانی را برای اولین بار تغییر داد و راه را برای ظهور و بروز نیروهای جدید در منطقه هموار ساخت. در این حال رقابت برسرِ کسب مقام ژاندارمی و جانشینی شاه را در بین کشورهای منطقه شدت بخشید و قدرتهای جهان که منافع خود را در منطقه در خطر میدیدند، تصمیم به سرنگونی نظام نوپای اسلامی گرفتند. از این رو، با حمایت و تشویق رژیم بعث عراق، هدف خود را تعقیب میکردند. در این حال و در هنگامی که ایران درگیر مشکلات داخلی پس از انقلاب و حل این مسائل و نابسامانیهای برجای مانده از رژیم گذشته بود، عراق از فرصت استفاده کرده، به طور مکرر، به تجاوز هوایی، زمینی و دریایی علیه ایران اقدام مینمود. گسترش این حملات در دورههای زمانی مختلف، این نتیجه را میرساند که عراق، برنامهریزی دقیقی برای حمله به ایران داشته است. همچنین پس از چند ماه که از حملات پراکنده ارتش بعث عراق در مرزهای ایران میگذشت، در مجلس ملی عراق، جلسه اضطراری، تشکیل شد و صدام حسین دیکتاتور این کشور، قرارداد 1975 الجزایر که مرزهای بینالمللی را معین کرده بود ملغی اعلام کرد. وی الغای این موافقتنامه را مطابق با سیستم شورای فرماندهی انقلاب عراق عنوان نمود و گستاخانه مسؤولیت قانونی این الغا را بر دوش جمهوری اسلامی ایران انداخت. براساس تصمیم شورای فرماندهی عراق که صدام حسین آن را اعلام نمود، اروندرود به طور کامل به عراق و اعراب تعلق پیدا میکرد. وی با الغای یکطرفه قرارداد 1975م، در حقیقت آغاز تجاوز نظامی رژیم بعثی را اعلام کرد تا مگر بتواند مطامع و خواستههای جاهطلبانه خود را از طریق جنگی ظالمانه و ناخواسته بر مردم ایران تحمیل کند. او در حالی عنوان کرد که عراق هیچ گونه چشمداشتی به خاک ایران ندارد که در همان زمان چندین نقطه مرزی جمهوری اسلامی ایران را به تصرف درآورده بود. اعلام تصمیم شورای فرماندهی عراق منجر به جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359 گردید که نود و چهار ماه به طول انجامید و حماسهای جاودان از رشادتهای ملت غیور ایران به نمایش گذاشت. در این جنگ دهها کشور بیگانه، سیل کمکهای مالی، تسلیحاتی و نیز نیروهای نظامی و تبلیغاتی خود را به عراق روانه کردند تا بتوانند ایرانِ اسلامی را به زانو درآورند. اما مقاومت سرسختانه ملت مسلمان ایران با رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی(ره)، دشمنان را ناکام ساخت و بدون آنکه جنگ به نتیجه دلخواه آنان برسد، در مرداد 1367 به پایان رسید.
حمله بهبرج های تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان وزارت دفاع در واشیگتن (2001م)
در تاریخ 11 سپتامبر 2001م برابر با 20 شهریور 1380ش، پس از ربوده شدن چند هواپیما از فرودگاههای نیویورک، بوستون و واشیگتن، در ابتدا یکی از هواپیماها به همراه سرنشینان آن به برج صد و ده طبقهای تجارت جهانی برخورد کرده و دقایقی بعد برج دیگر این مجموعه نیز با حمله مشابهی مواجه شد. همچنین هواپیمایی دیگر به ساختمان وزارت دفاع امریکا، پنتاگون، برخورد نمود. این حادثه منجر به فرو ریختن کامل ساختمانهای تجارت جهانی و ویرانی مقداری از وزارت دفاع امریکا گردید.
در این مجموعه عملیات، تمامی مسافران هواپیما، هواپیما ربایان و هزاران نفر از کارمندان برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی و ساختمانهای اطراف آن کشته شدند و علاوه بر برجهای دوقلوی فوق، چندین ساختمان کوچکتر نیز که در مجاورت آنها قرار داشت به طور کامل منهدم گردید.
پس از این حادثه تروریستی، جورج دبلیو بوش (بوش پسر) رئیس جمهور وقت امریکا و دیگر دولتمردان این کشور، برخی از گروههای تروریستی از جمله شبکه القاعده به رهبری اسامه بنلادن ناراضی عربستان سعودی ساکن در افغانستان را مسبب اصلی این حملات تروریستی دانسته و با تبلیغات شدید و گسترده رسانههای گروهی، خود را برای به اصطلاح مقابله و مبارزه با تروریسم و شبکههای تروریستی آماده کردند. در همین راستا جورج بوش بدون مراجعه به سازمان ملل متحد و هماهنگی با این سازمان، در اقدامی خودخواهانه و خودسرانه، امریکا را سردمدار مبارزه با تروریسم معرفی کرد و اعلام نمود هر کس با ما نباشد، پس با تروریستهاست و باید منتظر حمله و مقابله به مثل ما باشد.
پیرو این اعلام جنگ وقیحانه، ابتدا افغانستان در پاییز 2001م و عراق در زمستان 2003م مورد حمله نیروهای متحد امریکا و انگلیس قرار گرفت و فجایع بیشماری به وقوع پیوست. حادثه 11 سپتامبر برای امریکا زمینه ساز برنامهای جهانی بود تا به تحکیم نظام تک قطبی و تضعیف رقبای اروپایی خود بپردازد و بسیاری از طرحهای توسعهطلبانه خود را عملی نماید. اما در این میان، نباید مسئله مقابله با اسلامگرایی و سرکوب احساسات اسلامی در کشورهای خاورمیانه را از نظر دور داشت. معرفی اسلام به عنوان مظهر خشونت و متضاد با سایر ادیان الهی و نیز تشدید بدبینی افکارعمومی غرب نسبت به مسلمانان، از دیگر اهدافی بود که در پی حادثه 11 سپتامبر، امریکا آن را دنبال میکرد. بدون تردید، تروریست خواندن تمامی گروههای اسلامی موجود در کشورهای خاورمیانه در این راستا قابل تفسیراست. حمله به افغانستان، اشغال عراق، فشارهای امریکا به ایران در مورد فعالیتهای هستهای، تحریم اقتصادی سوریه و اصرار بر لزوم اصلاحات در کشورهای عربی نمونههایی از عملکرد امریکا پس از این حادثه است. ضمن آنکه این رویداد، اگر به صورت یک واقعه طبیعی و نه ساختگی مورد توجه قرار گیرد، نشان دهنده ناتوانی امریکا در تامین امنیت این کشور میباشد. با این حال، بیشتر قرائنْ بیانگر اطلاع مقامات امریکا از وقوع این حادثه بوده است. امریکا با استفاده از این مساله توانست اولاً با ارایه چهره یک کشور تهدید شده، به مظلوم نمایی بپردازد؛ ثانیاً به تفکر برتریجویی و استیلاطلبی خود استمرار بخشد و ثالثاً برای رسیدن به اهداف و دست یابی به منافع خود در عرصه بینالملل، حمایت کشورهای مختلف جهان را به دست آورد. از سوی دیگر، امریکا موفق شد در کوتاه مدت به نتایجی دست یابد. از جمله با استفاده از فرصت به دست آمده، حکومتهایی را که برای امریکا و رژیم صهیونیستی به هر دلیلْ خطرساز بودند، مورد تهاجم و تهدید خود قرار داد؛ رژیم صهیونیستی را در استفاده از سرمایهها، منافع و بازارخاورمیانه سهیم ساخت و با تقویت رهبران وابسته به خود درمنطقه، در جهت سرکوب مخالفتهای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی تلاش نمود. البته امریکا در جریان اقدامات خود، نشان داد که مقولاتی چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، مشارکت مردم و... شعارهایی است که صرفاً برای فریب افکار عمومی جهان مورد استفاده قرار میگیرد و هر جا که منافع امریکا در میان باشد از ایجاد اختناق و سرکوبی و پایمال کردن حقوق اولیه انسانها، ابا نخواهد کرد. به طور خلاصه میتوان گفت رویداد 11 سپتامبر به هر صورت و با هر انگیزهای که به وقوع پیوسته باشد، از سوی سردمداران کاخ سفید به نوعی از جنگهای صلیبی علیه جوامع اسلامی تبدیل شد. تحت فشار گذاشتن کشورهای اسلامی همگی نشانههایی گویا ازتلاش سلطه گران غربی و این بار تحت عنوان حمایت از حقوق بشر و دموکراسی ولی در واقع حفاظت از صهیونیسم جهانی است.
درگذشت عالم مجاهد مبارز آیتاللَّه "سید محمود طالقانی" اولین امام جمعه تهران (1358 ش)
آیتاللَّه سیدمحمود طالقانی در سال 1289 شمسی (1329ق) در طالقان دیده به جهان گشود. وی پس از فراگیری دروس مقدماتی در زادگاه خود، راهی قم گردید و پس از شرکت در درس خارج حضرات آیات: سید محمد حجت کوه کمرهای و سید محمدتقی خوانساری، از آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی، اجازه اجتهاد گرفت. مبارزات ایشان از زمان ورود به حوزه علمیه قم شروع شد. در سال 1318، برای اولین بار، خشم خویش به رژیم را با صدور یک اطلاعیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد. پس از شهریور 1320، مبارزه را به طور رسمی آغاز کرد و پس از وقفهای در این میان، به جرم پنهان کردن شهید نواب صفوی راهی زندان گردید. وی در سالهای 1330 و 1331 بنا به پیشنهاد آیتاللَّه بروجردی برای شرکت در تشریک مساعی بین مسلمین، به کشورهای مصر و اردن سفر کرد. آیتاللَّه طالقانی با پیروی از امام خمینی(ره) در سال 1342 وارد مبارزه با رژیم گردید که در این راه چندین بار محکوم به زندان شد. او در طول دوران زندان،مرارتهای فراوانی را تحمل کرد ولی در راه تحقق آرمان بلند خویش، لحظهای از خود خستگی و تزلزل نشان نداد. آیتاللَّه طالقانی در طی بیش از یازده سال زندان، همواره به عنوان الگوی مقاومت و پایداری مطرح بود و پس از هر بار آزادی، راه گذشته خود را در مسیر انقلاب اسلامی ادامه میداد. این عالم مجاهد، پس از آزادی از زندان در سال 1357، نقش مهمی در برپایی راهپیمایی عظیم و پرشور تاسوعا و عاشورای آن سال داشت. آیتاللَّه طالقانی، پس از پیروزی انقلاب، به ریاست شورای انقلاب برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، به نمایندگی مردم تهران انتخاب گردید. این مبارز نستوه، در اوایل مرداد 1358، از سوی امام خمینی، به امامت جمعه مردم تهران منصوب شد و آخرین نماز جمعه ایشان در سالگرد کشتار خونین 17 شهریور، در بهشت زهرا برگزار گردید. آیتاللَّه طالقانی در کنار سالهای متمادی مبارزه، از فعالیتهای علمی غافل نگردید و آثار متعددی را به وجود آورد که تفسیر پرتوی از قرآن در 6 جلد، پرتوی از نهجالبلاغه، آزادی و استبداد، درسی از قرآن و درس وحدت، از آن جملهاند. سرانجام این عالم بزرگ و مبارز انقلابی در 19 شهریور 1358 در 69 سالگی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییعی باشکوه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
وقوع جمعه سیاه و کشتار بیرحمانه مردم در میدان شهدای تهران (1357 ش) در اولین ساعات جمعه، 17 شهریور سال 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران، از رادیوی تهران و حومه، حکومت نظامی را اعلام کرد. مردم که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت شش صبح برای چهارمین روز متوالی، از خانهها بیرون آمده و سیلآسا، روی به خیابانها آوردند. مرکز تجمع آنان، میدان ژاله (شهدای کنونی) بود. همین که مردم به خیابانها رسیدند، ناگهان با دیدن تانکها و زرهپوشهای نظامی و مأموران مسلسل به دستِ حکومت نظامی غافلگیر شدند. مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار، از زمین و هوا، جمعیت را ناجوانمردانه هدف رگبار مسلسل قرار دادند. در اطراف میدان، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر، همچنان باقی مانده و خونهایی که هر گوشهای از میدان را گلگون کرده بود. در آن روز مزدوران رژیم شاه حتی کسانی را که به خانههای دیگران پناه میبردند تعقیب کرده و به شهادت میرساندند. رژیم پهلوی، تعداد کل شهدای این روز را 58 نفر و این تجمع را نقشه خارجی اعلام کرد. هر چند شمار دقیق قربانیان این حادثه، هیچ گاه مشخص نگردید ولی آن چه قطعی است، این رقم از چهار هزار نفر افزون بود. از آن روز، هفدهم شهریور 1357، به جمعه خونین تهران معروف گردید. روز شهدا (یادواره شهدای به خون خفته هفدهم شهریور 1357 در تهران) دولت جمشید آموزگار که از نخستین روز های زمامداری ، سیاست تحمیق مردم را بکار گرفته بود نتوانست در برابر امواج گسترده انقلاب اسلامی پایداری کند . در این دوره در سال 1357 ه ش هر روز بر دامنه اعتراضات مردمی افزوده می شد و چنین شد که پس از یکسال جمشید آموزگار در چهارم شهریور سال 1357 ه ش مجبور به استعفا شد و محمد رضا شاه ، جعفر شریف امامی را مامور تشکیل کابینه کرد . شریف امامی ، اما برنامه دولت خود را آشتی ملی نام نهاد و به نشانه همراهی با مردم تعدادی از مراکز فساد را در کشور بست و تصمیم گرفت که به روحانیان احترام بگذارد . اما اینگونه عوام فریبی ها در تحمیق مردم موثر نیفتاد و در سیزدهم شهریور همان سال راهپیمایی بزرگی پس از نماز عید سعید فطر در تهران بر گزار شد و همین راهپیمایی مقددمه ای شد بر قیام هفدهم شهریور . به منظور احترام نهادن به خون کشته شدگان روز های پیشین ، روز شانزدهم از سوی قاطبه مردم تعطیل عمومی اعلام شد و مردم تهران در چنین روزی راهپیمایی عظیمی بر گزار کردند . ماموران رژیم از شب قبل هفدهم شهریور، در میادین مهم شهر مستقر شده بودند و با هرگونه حرکت مقابله می کردند . در نخستین ساعات روز هفدهم شهریور ارتشبد اویسی از رادیو تهران اعلام حکومت نظامی کرد و بر اساس آن اجتماع بیش از دو نفر در تهران ممنوع شد . مردم تهران اما بدون توجه به این اخطارها سیل آسا به خیابانها روی آوردند و در میدان ژاله (شهدای فعلی ) اجتماع کردند . ماموران مسلح چندین بار به مردم اخطار کردند و آنگاه ناجوانمردانه مردم بی سلاح را هدف رگبار مسلح خود قرار دادند . رژیم در حال اضمحلال تعداد کل شهدای هفده شهریور را 58 نفر اعلام کرد اما شمار دقیق قربانیان آن روز هیچگاه مشخص نشد . به گفته بر خی از شاهدان رقم شهدای این روز بالغ بر چهار هزار نفر می شد .امام خمینی ره در هجدهم شهریور همان سال با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن کشتار وحشیانه مردم ، دولت شریف امامی را دولتی غیر قانونی و تحمیلی خواند ند . به مناسبت همین واقعه عظیم ، چنین روزی در تاریخ ایران زمین به عنوان روز جمعه سیاه نام گرفت
بمباران اماکن و تأسیسات ایران توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق (1366 ش)
پس از آن که چندین موشک "کرم ابریشم" به کویت اصابت کرد و دولت کویت در 13 شهریور 1366 ایران را متهم به شلیک آنها نمود، مقامات ایران مسؤولیت پرتاب موشکها را تکذیب کردند. در این میان دولت بعث عراق که پیوسته برای ضربه زدن بیشتر به ایران و وادار کردن آن به پذیرش آتشبس در انتظار بهانه بود، با تکیه بر برتری هوایی خود در آسمان ایران و به بهانه دفاع از خاک کویت، در 17 شهریور 1366 ش، بیش از دوازده هدف را که شامل شهرها، تأسیسات نفتی ایران و نفتکشها در خلیج فارس بود، بمباران کرد و آن را در اعلامیه خود، روز انتقام نامید. به دنبال این حملهها، موشکی از طرف ایران به سوی کویت پرتاب شد و به کشتی کویتی که پرچم آمریکا روی آن نصب بود اصابت کرد و آسیب دید.
عملیات فتح 10 در شمال اربیل توسط سپاه(1366ش)
عملیات فتح 10 در چنین روزی از سال 1366 هجری شمسی با مشارکت معارضان کرد عراقی به مرحله اجرا گذاشته شد. عملیات فتح 10 نیز مانند سایر سلسله عملیاتهای فتح در عمق جبهه شمالی دشمن و مشخصاً در محور شمال شرقی استان کردنشین اربیل عراق، با مشارکت معارضان کرد عراقی به اجرا درآمد. نیروهای خودی در شامگاه سیزدهم شهریورماه سال 1366 هجری شمسی با رمز مبارک "یا اباعبدالله الحسین (ع)" بهطور نامنظم و با حملهای محدود، مواضع خودی را به قصد انهدام نیروهای دشمن بر بلندیهای منطقه ترک کردند. رزمندگان سپاه اسلام با رعایت اصل استتار و غافلگیری، همزمان با اعلام رمز عملیات، به نابودی سی و شش پایگاه حفاظتی و مقر فرماندهی گردان "خفیفه" در بلندیهای منطقه پرداختند. همچنین قوای ایرانی و معارضین عراقی توانستند پانزده دستگاه خودروی نظامی، سه قبضه توپ ضد هوایی، سه زاغه مهمات، چهار دستگاه خودروی مهندسی و چندین قضبه انواع سلاحهای نیمهسنگین دشمن را نابود نمایند. در جریان عملیات فتح 10، دهها دستگاه خودرو، دهها قبضه سلاح انفرادی، مقداری مهمات و چند قبضه توپ ضد هوایی دشمن توسط رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته شد. علاوه بر اینها، تعداد پانصد نفر از نیروهای دشمن بعثی کشته و زخمی شدند و دهها نفر نیز به اسارت درآمدند.
آتشسوزی "مسجدالاقصی" قبله اوّل مسلمانان توسط رژیم صهیونیستی اسراییل (1348 ش)
در سیام مرداد 1348ش، مسجدالاقصی، اولین قبله مسلمین و یکی از مقدسترین معابد مورد احترام ادیان آسمانی، توسط اشغالگران صهیونیست به آتش کشیده شد. ستونهای آتش و دود تا ارتفاع صدها متری به آسمان برخاست. در قسمت جنوب شرقی در حدود دویست متر مربع از سقف مسجد کاملاً منهدم گردید و گنبد مسجد در پنج نقطه سوخت. همچنین یکی از آثار متبرک مسجد و یک منبر مخصوص که هشتصد سال سابقه داشت نیز کاملاً از بین رفت. این جنایت دردناک، بازتاب تند و موج خروشانی در جهان اسلام به وجود آورد؛ آتش خشم مبارزان نهضت اسلامی ایران را برافروخته کرد و رژیم شاه را که همیار اسراییل بود، دچار بحران جدی نمود. تلاش روزنامههای ایران که دست ساواک را در پشت سر داشتند، به منظور فرو نشاندن خشم ملت مسلمان ایران بینتیجه ماند. در نهایت محمدرضا پهلوی پس از این حادثه ناگزیر شد تا برای کاستن از خشم عمومی، مزوّرانه، بیانیهای منتشر سازد و اظهار داغداری کند در حالی که وی پس از مدتی که در اجلاس سران کشورهای اسلامی سخنرانی میکرد، از مسجدالاقصی نامی نبرد. حضرت امام خمینی(ره)، آتش زدن مسجدالاقصی و کنفرانس اسلامی را به شدت محکوم کردند و کنفرانس را متهم نمودند که تلاش دارد جنایت صهیونیزم را در این حادثه لوث کند.
آغاز هفته جهانی مسجد (تصویب در سال 1382 ش)
به پیشنهاد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و با تصویب وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی در اجلاس تهران، هفته جهانی مسجد از سیام مرداد ماه برابر با 21 اوت همزمان با سالگرد آتش زدن مسجدالاقصی توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل، برگزار میشود. در این اجلاس از کشورهای عضو خواسته شد با هدف ارج نهادن به نقش مساجد و صیانت از آنها به عنوان اماکن مقدسه، در احیاء و تجلیل از این روز تلاش کنند. ارایه الگوی مناسب برای بزرگداشت هفته مسجد، تبیین مطالبات و نیازهای مساجد، بررسی وضعیت گذشته و حال مساجد، بررسی نقش مساجد در تعامل بین دین و دولت و معرفی و قدردانی از ائمه جماعات موفق از جمله موضوعاتی است که در این هفته مطرح میگردد. تبیین قداست و عظمت مسجد، تکریم نیروهای فعال در مساجد، توجه به عمران و آبادانی معنوی و فیزیکی مساجد، تلاش برای بهبود محتوای برنامههای فرهنگی مساجد و ایجاد هماهنگی بین متولیان این اماکن شریف نیز باید در این هفته مورد توجه قرار گیرند.
کودتای آمریکا علیه نهضت ملی ایران و سرنگونی دولت "دکتر مصدق" (1332 ش)
نهضت ملی ایران با رهبری آیتاللَّه سیدابوالقاسم کاشانی و مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان ایران در 30 تیر 1331 به اوج خود رسید و نزدیک بود طومار استبداد و استعمار را برای همیشه درهم پیچد اما در این میان، اتفاقاتی رخ داد که نهضت مردمی را از مسیر اصلی خارج ساخت و به شکست کشاند. پس از روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق، او خواهان افزایش اختیارات بود و آیتاللَّه کاشانی که ریاست مجلس هفدهم شورای ملی را برعهده داشت، برای ایجاد اتحاد و جلوگیری از تفرقه، به این لایحه نخست وزیر رای داد. با این حال، مصدق در صدد منزوی کردن مجلس بود و اختیارات بیشتری میخواست. این در حالی بود که آیتاللَّه کاشانی معتقد بود که مجلس، کمال همکاری را با دولت دارد و نیازی به اختیارات بیشتر نیست. از همین زمان، اختلاف نظر در امور مختلف بین دکتر مصدق و آیتاللَّه کاشانی آغاز شد و این اختلاف پس از درخواست تقاضای تمدید اختیارات نخستوزیر به مدت یک سال از جانب مصدق، شکلی جدی و گسترده به خود گرفت. مصدق میخواست با اخذ اختیارات وسیع، نقش مجلس را در قانونگذاری کمرنگ سازد و خواستههای خود را به صورت قانون درآورد. این اختلاف و شکاف در جبهه ملی و مذهبی، باعث شد که دشمنان با سوء استفاده از این فرصت درصدد کودتا علیه دولت و حذف مصدق باشند. در این میان آیتاللَّه کاشانی، بارها در ضمن نامهها و سخنرانیهای خود، مصدق را از خطر وقوع کودتا آگاه کرد ولی مصدق، مغرور به قدرت خود و پشتیبانی مردم، نصایح دلسوزانه آیتاللَّه کاشانی را نشنیده گرفت. سرانجام با خروج شاه از کشور و به وجود آمدن شرایط لازم برای کودتا علیه دکتر مصدق، در حالی که بیش از سیزده ماه از پیروزیهای چشمگیر مردم در قیام 30 تیر 1331ش نگذشته بود، این موفقیتها با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 توسط ایادی سلطنتطلب به شکست انجامید و مصدق سرنگون شد. از آن پس عامل کودتا، سپهبد فضلاللَّه زاهدی، که در دولت مصدق سمت وزارت کشور را داشت به قدرت رسید و پس از مدتی محمدرضا پهلوی به کشور انتخاب مجدد و بار دیگر بر تخت سلطنت تکیه زد. مقدمات کودتایی که در روز 28 مرداد 1332، به عمر حکومت مصدق خاتمه داد، از ده ماه قبل از آن، در پاییز 1331، فراهم آمده بود و طرح اولیه آن نیز پس از بازگشت چرچیل به مقام نخستوزیری انگلستان در مهرماه 1331، تهیه گردید. این کودتا با همکاری آمریکا و انگلیس در ایران به وقوع پیوست و از آن پس، ایران به طور مستقیم تحت نفوذ رژیم استکباری آمریکا درآمد. پس از این کودتا، اوضاع ایران آنچنان بر وفق مراد آمریکا گردید که تا بیست و پنج سال، حکومت ایران مهمترین دست نشانده برای دولت آمریکا بود و آن دولت استکباری بر تمامی جریانها و امور کشور ایران خیمه زد.
اردوی فرهنگی زیارتی قم و جمکران توسط کانون فرهنگی بسیج اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه برگزار شد
با حضور ریاست، معاونان و جمعی از اساتید بسیجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه اردوی دو روزه بازدید از شهر مقدس قم و بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران درفضایی معنوی برگزار شد.
درحاشیه این اردوی فرهنگی، از دفتر و بیت حضرت آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی نیز بازدید به عمل آمد.
دراین ملاقات یک ساعته، فرزند مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ضمن بیان نکات اخلاقی و تربیتی گفت: دانشگاه باید برای نماز و تهذیب نفس اهمیت ویژه ای قائل شود.
ایشان تشویق جوانان به امور دینی و جذب آنها در کانون های تربیتی و فرهنگی را از مهمترین برنامه های دانشگاه ها برشمرد و تاکید کرد: انقلاب ما به رهبری حضرت امام (ره) و با حضور جوانان به نتیجه رسید و دشمن هم امروز برای انحراف جوانان برنامه دارد.
مدیر مؤسسه فرهنگی آیت الله العظمی فاضل تصریح کرد: دانشگاه ها می توانند با تغییر نگرش آموزشی در علوم دینی و تربیتی گام های موثرتری در جهت جذب و ارشاد جوانان به معارف اسلامی و بخصوص فرهنگ نماز بردارند.
در ادامه دکتر علیرضا حسنی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه، ضمن تشکر از ارشادات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی و تائید فرمایشات ایشان گفت: دانشگاه آزاد اسلامی نیز سعی کرده است در راستای توسعه فرهنگ نماز و حجاب و عفاف برنامه ریزی کند، لیکن تا رسیدن به نقطه مطلوب هنوز فاصله وجود دارد.
این استاد علوم قرآنی دانشگاه، تاکید کرد: برای رشد سریع فرهنگی در دانشگاه ها باید همه دست در دست هم دهند تا موانع پیش روی برداشته شود و ارتباط تنگاتنگ حوزه و دانشگاه تقویت شود.
در ادامه این اردوی فرهنگی از بیت قدیمی حضرت امام خمینی (ره) در شهر قم با حضور اعضای بیت ایشان بازدید به عمل آمد.
شرکت در مراسم روح بخش دعای توسل مسجد مقدس جمکران و زیارت بارگاه ملکوتی حضرت معصومه (س ) نیز از دیگر برنامه های این اردوی فرهنگی دو روزه بود.
آغاز بازگشت آزادگان سلحشور از بند رژیم بعثی پس از سالها اسارت (1369 ش)
روز 26 مرداد سال 1369، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای مخوفِ رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. در این میان ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود به تبادل انبوه اسرا پرداخت. این ستاد با مساعدت و همراهی دیگر دستگاهها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد. آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجههای مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند. آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضیترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینههایی فراختر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.