باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال !
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود.
جفا کردم، از تو وفا دیدم.
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی
اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار
تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.
ای ماه دلارای صائمان، رمضان!
به سراچه ی قلب غریبم خوش آمدی
مهجوری من از راه فائزین قدر، حرمان هماره من است و دلجویی تو می جویم.
سحرت را دوست می دارم و هلالت بسان ابروی یار است
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان مبارک باد
عملیات کوچک قدس 3 در دهلران توسط سپاه (1364 ش)
عملیات قدس 3 با رمز یا امام جعفر صادق(ع)، با هدف ضربه زدن به دشمن، در منطقه عملیاتی جنوب دهلران توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران انجام گرفت. در این عملیات، 15 دستگاه خودرو سنگین، 4 دستگاه تانک، 15 قبضه خمپارهانداز، 10 انبار مهمات، از جمله تجهیزات منهدم شده دشمن میباشند. علاوه بر آن، 400 نفر از مزدوران عراقی کشته، هزار نفر زخمی و هفتاد نفر نیز اسیر شدند .
از اولین روزی که انقلاب اسلامی ایران، استوارترین سنگر غرب و آمریکا را در منطقه به هم ریخت و تحولات زیربنایی را در ایران آغاز کرد، استکبار جهانی که منافعش به خطر افتاده بود، تلاشهای وسیعی را برای سرنگونی این نظام مقدس آغاز کرد. آنان با حمایت از مزدوران ضدانقلاب درصدد کودتا و فتح تهران بودند، زیرا تصور میکردند که همانند کودتای 28 مرداد 1332، قادر به تجدید قدرت خود خواهند بود. این مزدوران وطنفروش در روز نوزدهم تیرماه 1359 قصد داشتند تا با کمک نفوذیهای خود فروخته در پایگاه هوایی نوژه همدان، کودتایی را علیه نظام اسلامی انجام دهند. آنان با به کارگیری امکانات وسیع مالی، 12 تیم عملیاتی و تعدادی راهنما و چندصد تن از عشایر ایل بختیاری، جهت یورش به پایتخت آماده شدند. ولی هنگامی که خلبان مأمور حمله به بیت حضرت امام خمینی(ره) این موضوع را با مادر خویش مطرح میکند، با عکسالعمل شدید وی روبرو میگردد. خلبان در انجام این عمل دچار تردید شده و شخصاً به حضور آیتاللّه خامنهای میرود و عملیات را افشا مینماید. به این ترتیب و با پیگیری مسئولان بلندپایه نظام، کودتای براندازی، خنثی و عوامل آن دستگیر یا فراری و رسوا شدند.
سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناوگان آمریکایی در خلیج فارس (1367 ش)
در دوازدهم تیرماه 1367 ش روز برابر با سوم ژوئیه 1988 م، هواپیمای مسافربری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره هنگام مورد هجوم یگانهای دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد. این هواپیما که با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایتپیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند. در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 12 سال، 52 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهههای جنگ و به زانو در آوردن مسؤولان نظام جمهوری اسلامی ایران بود. پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفتهترین سیستمهای راداری و رایانهای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلَّم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است. با این حال مقامهای آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند. به هر تقدیر، این جنایت نیز در کنار جنایات بیشمار دولت آمریکا، در پرونده سیاه استکبار جهانی ثبت شد و لکه ننگ دیگری بر تارک آن جنایت پیشگان نقش بست.
عملیات ایذایی ظفر 4 در منطقه عملیاتی فکه توسط ارتش جمهوری اسلامی (1364 ش)
عملیات ایذایی «ظفر4 » در ساعت2 بامداد روز10 تیرماه1364 توسط نیروهای زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد و طی آن شماری خودرو و چندین سنگر انفرادی و اجتماعی دشمن از بین رفته و تپه دیدهبانی مهم دشمن در منطقه عملیاتی «فکه» آزاد شد. نام عملیات: ظفر4 زمان اجرا : 1364/4/10 مکان اجرا: فکه ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی اهداف عملیات: ضربه زدن به دشمن و آزادسازی یک تپه دیدهبانی
رژیم عراق پس از ناکامی در باز پسگیری فاو و برای جلوگیری از حملات گسترده ایران، طی یک استراتژی جدید، اقدام به انجام چند حمله کرد که در این میان، شهر مهران را به تصرف درآوَرَد و با هیاهو، آن را به رخ جهانیان کشید. رزمندگان اسلام، در برابر ادعاهای بیهوده رژیم بغداد، خود را آماده کردند تا جواب محکم و قاطعی به عراق بدهند. شش هفته پس از اشغال مهران توسط دشمن، زمینه مساعد میشود تا این شهر، باز پس گرفته شده و استراتژی جدید بعثیان دفع گردد. سرانجام عملیات بزرگ کربلای یک در ساعات اولیه نهم تیر 1365 با رمز یا اباالفضل العباس ادرکنی در منطقه جبهه میانی در مهران و با هدف آزاد سازی این شهر و ارتفاعات مهم منطقه در مساحتی به وسعت 320 کیلومتر مربع آغاز و تا 19 تیر ماه ادامه یافت. نتایج عملیات بزرگ کربلای 1: تلفات نیروی انسانی دشمن: اسیر 1400 نفر؛ کشته و زخمی بیش از 9000 نفر؛ آزاد شدن شهر مهران و ارتفاعات اطراف و خطوط مرزی آن؛ تجهیزات و امکانات: تانک و نفربر: 110 دستگاه انهدامی و 69 دستگاه اغتنامی؛ خودرو: صدها دستگاه انهدامی و 100 دستگاه اغتنامی، سلاح نیمه سنگین: مقدار زیادی انهدامی و 61 دستگاه اغتنامی، وسایل مهندسی: 10 دستگاه اغتنامی. عملیات موفق کربلای یک، پایانی بود بر استراتژی دفاع متحرک عراق و نیز نقطه شروع امیدوار کنندهای برای نیروهای خودی جهت انجام عملیاتهای محدود ایذایی. سرعت عمل، اعتقاد یگانها، حفاظت عملیات، فریب دشمن، تناسب سازمان رزم با طرح مانور و انجام کارهای مهندسی لازم، از جمله عوامل بارز و مؤثر در این عملیات بود.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت مظلومانه شهید بهشتی و یارانش (1360ش)
یک روز پس از سوء قصد به جان حضرت آیتاللَّه خامنهای در ششم تیرماه 1360، در ساعت 20 و 30 دقیقه شامگاه روز یکشنبه هفتم تیرماه 1360، جلسهای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. بحث روز درباره تورم بود اما عدهای از اعضا خواستند که درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. شهید بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد: "ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند و..." این آخرین کلمات آن بزرگوار بود که از لبانِ حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان انفجاری مهیب روی داد و در کمتر از ثانیهای، از سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی جز تلی از خاک، چیزی نماند. فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نیروهای لایق و کارآمد انقلاب و در رأس آنها شهید مظلوم آیتاللَّه بهشتی از سوی سازمان جهنمی منافقین، عکسالعمل استکبار جهانی و عوامل داخلی آنها در قِبال برکناری بنیصدر خائن و حذف ضدانقلاب از صحنه سیاسی کشور توسط مسؤولین نظام اسلامی بود. عوامل این جنایت بزرگ معتقد بودند که در اثر کشتار مسؤولان عالیرتبه، اوضاع کشور بهم میریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت ولی به کوری چشم دشمن، انقلاب ما پایدارتر شد و هیچگونه تزلزلی در ارکان نظام به وجود نیامد. در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی علاوه بر آیت اللَّه دکتر بهشتی، تعداد زیادی از وزرای کابینه و نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند. حضرت امام خمینی(ره) پس از این حادثه فرمودند: "ملت ایران در این واقعه، 72 نفر به عدد شهدای کربلا را از دست داد. بهشتی خار در چشم دشمنان اسلام بود".
عملیات ایذایی ظفر 3، در منطقه غرب کشور توسط ارتش (1364ش)
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ساعت1 بامداد7 تیرماه1364 به منظور ضربه زدن به بخشی از نیروهای دشمن در شمال غربی خط خودی- جبهه شمالی جنگ- عملیات محدود و ضربتی «ظفر3 » را به اجرا گذاشت. در این یورش 20 دستگاه خودرو،12 زاغه مهمات و شماری از سنگرهای انفرادی و اجتماعی دشمن منهدم شد.
بمباران شیمیایی سردشت توسط قوای بعث عراق (1366 ش)
رژیم عراق که از پیروزی در جبهههای جنگ علیه ایران ناامید شده بود، تصور میکرد با حملات شیمیایی میتواند خواستههای خود را بر ملت ایران تحمیل نماید. از اینرو در تاریخ 7 و 8 تیرماه 1366، هواپیماهای بمبافکن عراقی با بمبهای شیمیایی به چهار نقطه پر ازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خُرد و کلانِ مردم بیگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قرار دادند. بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیعترین و وحشتناکترین تهاجم شیمیایی بود که آثار و پیآمدهای منفی زیادی به بار آورد. جمهوری اسلامی ایران، این تهاجم را غیر انسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هستهای هیروشیما نامید. حمله شیمیایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق به شهر سردشت در غرب ایران، به شهادت 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجامید. با کمال تاسف، هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف شهرستان سردشت با آثار و پیآمدهای این بمباران دست به گریبان هستند و در رنج و درد به سر میبرند. به رغم ارتکاب این جنایت هولناک، مجامع جهانی هیچ اقدامی در جلوگیری از ادامه تجاوز به عمل نیاوردند، حتی آن رژیم خونخوار را هم ملامت نکردند و چون گذشته بیاعتنا از کنار این حادثه گذشتند.
عملیات فتح 7 در حلبچه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (1366 ش)
تداوم عملیاتهای نامنظم در عمق جبهه دشمن و همکاری مستمر با معارضان عراقی، که بیشتر آنها از گروه طالبانی (یعنی اتحادیه میهنی کردستان عراق) بودند، ضربات سنگینی بر پیکر تشکیلات و سازمان نظامی دشمن وارد میآورد. یکی از مهمترین و کاریترین حملهها از این دست، عملیات «فتح7 » بود که طی آن نیروهای خودی تحت امر قرارگاه برون مرزی «رمضان» با رمز «یا فاطمةالزهرا(سلام الله علیها») و یگانهایی از معارضان کرد عراق با هدف انهدام تأسیسات نظامی و اقتصادی دشمن در منطقه «حلبچه»، «شانهدری»، «سیدصادق» و «اربت» در روز7 تیرماه1366 وارد عمل شدند. نیروها با انهدام ساختمان مرکزی پارازیت محور «چناق چیان» و دکل مخابراتی و پست برق، شهر سیدصادق عراق را به مدت چند ساعت تحت کنترل خود گرفتند و در همین فاصله به تخریب ساختمانهای دولتی پرداختند. همچنین طی این حمله به پادگانهای شهرهای سیدصادق و حلبچه و یگان ضد شورش این شهر خسارات سنگینی وارد آمد و6 پایگاه حفاظتی اطراف سیدصادق نیز منهدم شد. نیروهای عمل کننده در این عملیات با یورش به پادگان «کانی پانکه» و مقر تاکتیکی257 و انهدام مرکز موتوری لشکر27 عراقتوانستند تعداد1545 نفر از نیروهای دشمن را کشته و زخمی و اسیر نمایند. در جریان این یورشها50 دستگاه خودروی نظامی دشمن به آتش کشیده شد.
عملیات ایذایی ظفر 2 در پنجوین توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (1364ش)
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ5 تیرماه1364 طی یک حمله ایذایی با نام «ظفر2» در منطقه «پنجوین» عراق- جبهه شمالی جنگ- توانست20 سنگر اجتماعی و انفرادی،5 موضع تیربار و12 زاغه مهمات دشمن را منهدم کند. نام عملیات: ظفر 2 (ایذایی) زمان اجرا4/5 :/1364 مکان اجرا: منطقه عمومی پنجوین عراق - محور شمالی جبهه جنگ ارگانهای عملکننده: نیروی زمینی سپاه ارتش جمهوری اسلامی ایران اهداف عملیات: انهدام توان رزمی نیروهای دشمن
دوازدهمین پیشوای معصوم (ع)، حضرت حجة بن الحسن المهدی امام زمان (عج)، در نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سامّراء دیده به جهان گشود. او همنام پیامبر اسلام(ص) و هم کنیه آن حضرت (ابوالقاسم) است. پدر بزرگوارش، پیشوای یازدهم، حضرت امام حسن عسکری ع و مادرش بانوی گرامی، «نرجس» است که به نام ریحانه، سوسن، صفیل نیز از او یاد شده است. نرجس خاتون از نظر فضیلت و معنویت تا آن حد والا بود که «حکیم» خواهر امام هادی ع که خود ازبانوان عالیقدر خاندان امامت بود، او را سر آمد و سرور خاندان خویش و خود را خدمتگزار او مینامید.
امام زمان (علیه السلام) در چه شرایطی و چگونه متولد شدند؟
شرایط زمان تولد امام زمان (علیه السلام) شرایط عادی نبود، زیرا طبق روایات منقول از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) مهدی آل محمد (علیه السلام)ـ آن که ستمگران را نابود و زمین را پر از عدل و داد می کند ـ فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است. از این رو دستگاه خلافت عباسی امام حسن عسکری (علیه السلام) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندی از ایشان به دنیا آید، او را بکشد، همان گونه که فرعون، در کمین بود تا اگر حضرت موسی (علیه السلام) به دنیا آید، او را به قتل برساند. در این شرایط خفقان و غیر عادی، حضرت مهدی (علیه السلام) مخفیانه به دنیا آمدند.
جریان تولد حضرت را حکیمه خاتون، دختر امام جواد (علیه السلام) و عمه ی امام حسن عسکری (علیه السلام) این گونه بازگو کرده است: «ابو محمد امام حسن عسکری (علیه السلام)شخصی را دنبال من فرستاد که امشب ـ شب نیمه ی شعبان ـ برای افطار نزد ما بیا، زیرا خداوند امشب حجتش را آشکار می کند. پرسیدم این مولود از چه کسی است؟ حضرت فرمود: از نرجس خاتون. عرض کردم: من در نرجس خاتون آثار بارداری نمی بینم حضرت فرمود: موضوع همین است که گفتم.
من در حالی که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: بانوی من حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و خانواده ام هستی. او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود: این چه سخنی است؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از این سخن من خجالت کشید.
بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه ی شب گذشت، برخاستم و نماز شب را به جا آوردم، بعداز تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم; دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. در این حال، به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا آشکار نشد؟! نزدیک بود شکی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) از اتاق مجاور صدا زدند: ای عمه! شتاب مکن که موعود نزدیک است. من مشغول خواندن سوره «الم سجده» و «یس» شدم. در این هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود: سوره ی قدر را برایش بخوان. آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: حالت چطور است؟ گفت: آنچه مولایت فرموده بود ظاهر شد. من دوباره سوره ی قدر را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره ی قدر را خواند که من ترسیدم. در این هنگام پرده ی نوری میان من و او کشیده شد، ناگاه متوجه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتی نوزاد را نزد حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو! پس آن طفل گفت:
« اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله »
پس از آن به امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر امامان معصوم (علیهم السلام) شهادت داد و چون به نام خود رسید فرمود:
« اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت و طأتی واملاء الارض بی عدلا و قسطاً »
« پروردگارا! وعده ی مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله ی من از عدل و داد پر کن.»
در روایت دیگری آمده است: چون حضرت مهدی (علیه السلام) متولّد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر می آمدند و بال های خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت می مالیدند و پرواز می کردند. پس امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا آواز داد که ای عمه! فرزند را برگیر و نزد من بیاور، چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود:
«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً»